دفعۀ بعد که به سراغ یک دستگاه پرینتر دیجیتالی یا لیزری رفتید و کاغذی را تنها در چند ثانیه پرینت گرفتید، به دویست سال پیش هم فکر کنید. به اینکه تا همین چند قرن پیش برای چاپ یک ورق کاغذ نیاز به شش نفر مرد تنومند و سالم بود. شش اپراتور که باید چند ساعت، مثلاً شش ساعت از عمرشان را پای دستگاه چاپ میگذراندند. تا بالاخره یک ورق کاغذ چاپ شده را تحویل اپراتور هفتم دهند.(وظیفۀ نفر هفتم جمع کردن کاغذهای چاپ شده بوده.)
اگر برایتان سؤال پیش آمده که چطور چنین چیزی ممکن است؟ پس پیشنهاد میکنم اینبار با داستان ماشین چاپ همراه گجتنامه باشید. این هفته قرار است دربارۀ ماشین چاپ گوتنبرگ و روند تغییرات این دستگاه صحبت کنیم.
از اسطوره تا قصه با خط و چاپ
اگر قرار باشد داستان را از ابتدای ابتدا شروع کنیم، باید یک سفر برویم تا مصر باستان. در آیات و روایات آمده که مصریها اولین کسانی بودند که خط هیروگلیف را اختراع کردند و از آن برای ثبت لحظاتشان بهره بردند. باز در همین آیات و روایات آمده که مصریها معتقد بودند هرچیزی که نوشته شود، نزد خدایان قطعیت پیدا میکند. مثلاً اگر قرار بود همسایهشان را نفرین کنند، به کسی پول میدادند تا روی یک تکه کاغذ بنویسند فلانی به رود نیل افتاد و طعمۀ اسبهای آبی شد!
به همین خاطر نوشتن و خط هیروگلیف یک امر مقدس بود. و هر روایتی ارزش نوشته شدن نداشت. تا سالها فقط روایتهای اسطورهای، نیکیها و داستان پادشاهان بود که بر دیوارههای سنگی نقش میبست و برای همیشه جاودانه میماند. البته یک وقتهایی هم پادشاهان جدید برای اینکه میخ حکومتشان را محکم کنند، دست به ساختن اسطورهها میزدند. مثلاً روایتی سرهم میکردند که اگر پادشاه مرد، به دنیای پس از مرگ میرود و پادشاه دنیای زیرین میشود. سپس پادشاهی این دنیا را برای پسر بزرگترش به یادگار میگذارد. پس همه باید فرمانبردار پادشاه جدید باشند.
اهمیت کتابت و متون مقدس
این مقدس بودن خط و نوشتن اگرچه از مصریان باستان آغاز شد، اما تا همین چند قرن گذشته نیز ادامه داشت. و بیشتر در دست پادشاهان و مراکز قدرت بود کسی فن کتابت را نمیآموخت، مگر اینکه در دربار حاکمان یا کلیساها خدمت کند. از طرف دیگر با ابداع دستگاه چاپ و روشهای جدید کپی متن، باز هم این کتابهای مقدس بودند که در ابتدا به دست چاپ سپرده شدند.
مصر را بیخیال شویم و کمی جلوتر بیاییم تا برسیم به نخستین دستگاه چاپ. یا بهتر است بگویم، نخستین شیوۀ چاپ که توسط چینیها و ژاپنیها به کار گرفته میشد.
چاپ باسمهای به کمک آجُرَک (WoodBlock Printing)
اولین شکل رسمی چاپ، دستگاه چاپ باسمهای بود که به کمک حکاکی بر روی چوب انجام میگرفت. هنری که نخستین بار توسط چینیها و آسیای شرقیها به کار گرفته شد. بعدها هم به اروپا و دیگر ملتهای آسیایی رسید.
از دستگاه چاپ آجُرک در ابتدا برای نقش زدن بر روی پارچههای زینتی استفاده میشد. به این شکل که اول طرح یا نگارۀ دلخواه روی چوب حکاکی شده، سپس به رنگهای طبیعی آغشته میگشت. در مرحلۀ بعدی با فشار دادن آجُرک بر روی پارچه، کار چاپ انجام میگرفت. و درنهایت هم نوبت به خشک کردن پارچه میرسید. تاریخچۀ این شیوۀ چاپ به 230 سال قبل از میلاد مسیح، در چین برمیگردد.
وقتی پای قصه به میان میآید
یکی از افسانههای چینی که در رابطه با چاپ بلوک چوبی مشهور شده، داستان مردی است به اسم «گوانگ ژوانسوانگ». که خودش را به شکل راهبهها در آورده بود و ادعا میکرد موجودی ماوراءالطبیعه به او قدرتی الهی بخشیده است. گوانگ ژوانسوانگ مدعی بود که میتواند بدون قلم و جوهر دست به نقش زدن تصاویر و دستورات بودا کند.
البته این حیلهگری گوانگ همینطور که خیلی زود او را بین مردم مشهور کرد، خیلی زود هم باعث مرگش شد. وقتی آوازۀ گوانگ در شهرهای چین پیچید، راهبههای محلی علیه او دست به اعتراض زدند. چون اعتقاد داشتند که دستورات بودا را فقط باید در معبد بودا و بر پوستهاس مخصوص نوشت. و نوشتن دستورات بودا بر روی کاغذهای معمولی، روبروی مردم و در کوچه و بازار کار صحیحی نیست. نتیجه اینکه گوانگ ژوانسونگ را یک جادوگر شیطانصفت خواندند و نفرین کردند. درنهایت هم راهبان محلی در این جدال پیروز شدند و فرماندار او را به جادوگری متهم کرد و معاونش هم دستور اعدام گوانگ بیچاره را صادر کرد.
خلاصۀ کلام، بلوک جادویی گوانگ در واقع نه اولین دستگاه چاپ، اما جزء اولین چاپگرهایی بود که باعث شد سر سازندهاش به بالای دار برود.
چاپ کتاب بودا به کمک بلوکهای چوبی!
هرچند این بلوک چوبی جادویی سر گوانگ ژوانسونگ حیلهگر را بالای دار برد، اما بعدها همین آجرهای چوبی برای چاپ و تکثیر متنهای بودایی هم به کار گرفته شد. تا پیش از روی کار آمدن سلسلۀ تانگ آیین بودا یک آیین محلی بود. اما با روی کار آمدن این سلسله و با حمایتش از آیین بودا همه چیز عوض شد. در نهایت به دستور پادشاه، ژنگژوئوان قرار شد تا دستورات آیین بودا نوشته شده و به شکل یک طومار (کتاب) چاپ شود.
قدیمی ترین نسخه از این کتاب در سال 1974 ، در غار دونهوانگ، در شهر چانگان (پایتخت سلسلۀ تانگ) کشف شد. این طومار قدیمی «الماس سوترا» خوانده میشود. و یک خطبۀ باستانی است که در سال 868 به چاپ رسیده و از آیین بودا به یادگار مانده است.
دستگاه چاپ بلوک چوبی به ژاپن میرود
دستگاه چاپ بلوک چوبی خیلی زود از چین به کشورهای اطراف هم برده شد. از جمله در دربار ژاپن هم به دستور امپراتور شوتوکو این شیوۀ چاپ خیلی زود جایگاه ویژهای پیدا کرد. نکتهای که در این میان جلب توجه میکند، همین مقدس شمردن فن چاپ در ژاپن است. در ژاپن هم ابتدا این کتاب آیین بودا بود که به چاپ رسید. با شروع فرایند چاپ، امپراتور دستور داد تا برای نگهداری از بلوکهای چوبی یک پاگودای اختصاصی ساخته شود. بلوکهای چوبیای که برای چاپ کتاب بودا مورد استفاده قرار میگرفت، پس از اتمام فرایند چاپ به این پاگودا منتقل شده و در آنجا نگهداری میشد. (پاگودا همین ساختمانهای شرق آسیایی است که چند بام شیروانی روی هم دارد و در حقیقت مکانی برای نیایش بودا و دیگر خدایان به شمار میرود.)
نکتهای که دربارۀ چاپ بلوک چوبی ناگفته ماند، سرعت چاپ بود. اگرچه استفاده از دستگاه چاپ آجری وقتگیر بود و به چند نیروی کاری ورزیده نیاز داشت؛ اما به هرحال از نوشتن مستقیم سادهتر بود و با سرعت بیشتری صورت میگرفت.
صحبت دربارۀ چاپ بلوک چوبی زیاد است. اما فراموش نکنیم که داستان ما حول دستگاه چاپ میچرخد و چیزهای زیادی برای گفتن داریم. پس اگر موافق باشید، صحبت از بلوک چوبی را همینجا تمام کنیم و برویم سراغ بخش بعدی.
ابداع حروف چاپی فلزی در کره
اینکه برای چاپ یک صفحه از کتاب یا طومار اول آن را یک صفحه چوبی حک کنی و سپس به سراغ مرحلۀ بعدی بروی، کار سخت و پیچیدهای بود. به علاوه اینکه برای هر صفحه باید یک بار این فرایند طی میشد. وقتی هم که کار چاپ یک صفحه به اتمام میرسید، تا مدتها آن تخته چوب خیس بود و نمیشد برای کار دیگری از آن استفاده کرد. (فکر کنید که برای چاپ یک کتاب صد صفحهای به صد تختۀ چوبی نیاز داشته باشید!)
نتیجه اینکه کرهایها پیش خودشان نشستند و فکر کردند: «خب چه کاری است؟ به جای اینکه کل متن را روی یک چوب حکاکی کنیم، هر حرف را به شکل جداگانه حکاکی میکنیم.» به این شکل کرهایها موفق شدند با کنار هم قرار دادن حروف مختلف دست به اختراع دستگاه چاپ جدیدی بزنند.
در ابتدا این کار با همان حروف چوبی انجام میگرفت؛ اما چوب یک مشکل بزرگ داشت. اینکه به مرور در مجاورت با جوهر و رنگهای طبیعی آب میکشید و کیفیت اولیه خودش را از دست میداد. نتیجه اینکه کرهایها به فکر استفاده از فلزهای مختلف ( به خصوص فولاد و مس) افتادند. به این نحو قبل از گوتنبرگ، این کرهایها بودند که دست به ریختهگری زدند و با استفاده از فن ریختهگری حروف چاپی فلزی را به وجود آوردند.
البته این شیوۀ جدید چاپ هم باز نیاز به چند نفر حروفچین ماهر داشت. کسانی که خواندن و نوشتن بلد باشند. سرعت و دقت بالایی داشته باشند و بتوانند در روز چندین و چندبار حروف را درهم ریخته و دوباره از نو کنار هم بچینند.
فن چاپ به قدری برای امپراتوری کره با اهمیت بود، که در سال 1393 میلادی این کشور صاحب وزارت چاپ شد. این وزارت خانه وظیفه داشت حروف چاپی واحدی را تولید کند و در اختیار ناشران دولتی قرار دهد.
ورود دستگاه چاپ فشاری به اروپا
در قرنهای سیزده و چهارده شیوۀ چاپ فشاری در اروپا کمکم رواج پیدا کرده بود. با این حال گران بودن ابزار چاپ و هزینهبر بودنش باعث شده بود تا سالها فقط کتابهای مذهبی و درباری اجازۀ چاپ و توزیع پیدا کنند.
روایت جالب دیگر در رابطه با دستگاه چاپ حروف فلزی (یا همان فشاری) به سفرنامۀ مارکوپولو برمیگردد. اگر فرض کنیم که مارکوپولو واقعاً به آسیا سفر کرده بوده، با این حساب روایتش از رونق کتابهای چاپی در کشور چین و کره نیز دور از باور نیست. این سفرنامه بعدها تأثیر زیادی روی اروپاییها گذاشت. و گفته میشود که گوتنبرگ آلمانی هم تحت تأثیر سفرنامۀ مارکوپولو و روایتهایی که از شیوۀ چاپ کرهایها شنیده بود، دست به اختراع ماشین چاپ خود زد.
تا پیش از اختراع دستگاه چاپ جدید توسط گوتنبرگ فرایند چاپ و تکثیر کتاب مقدس ماهها طول میکشید. برای مثال تنها برای چاپ چند برگ از کتاب مقدس باید چند راهبه تمام روزهای هفته را در چاپخانه میماندند و مشغول کار میشدند. در حالی که ماشین گوتنبرگ میتوانست در یک هفته صدها نسخه کتاب را چاپ کند.
اگر دوست دارید بیشتر دربارۀ ماشین چاپ گوتنبرگ و هشتمین عجایب جهان بدانید، پیشنهاد میکنم قسمت بعدی گجتنامه را از دست ندهید.